• وبلاگ : وفا
  • يادداشت : مادر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سجاد 

    بعضيا رو چشم جا دارن، بعضيا رو اعصاب.
    يادته زير گنبد کبود؟دو تا رفيق بودن و کلي حسود ،تقصير همون حسودا بودکه حالا شده؛؛ يکي بود يکي نبود...
    تمام سيگارهاي دنيا رو هم که دود کني تنهاييت توجه هيچکس را جلب نخواهد کرد، جز پيرمرد سيگارفروش...]
    با همه بوده است، عجب هرزه ايست اين تنهايي...!!!
    با همه بوده است، عجب هرزه ايست اين تنهايي...!!!
    تنهايم را هيچکس شريک نيست؛ مطمئن باش دست احتياج به سمت تو که هيچ، به سمت خودم هم دراز نميکنم، که شايد اين تنهايم از تنهايي دق کند...
    دل کندن اگر حادثه اي آسان بود...فرهاد به جاي کوه دل ميکند
    گفتي فراموش کردن کار ساده ايت..تو فراموش کن...من اين ساده را بلد نيستم
    اعتماد مثل کاغذ ميمونه که اگه مچاله شد، ديگه محاله به حالت اول برگرده...
    ترس من از رفتن نيست..بلکه از اين است که تو حس نکني نبودن را
    آدما مي تونند آدما رو دوست داشته باشن؛ به شرط اينکه آدما بعد از دوست داشتن، آدم بمونن...
    انسانها در تنهايي آسيب پذير ترند؛ هيچوقت از تنهايي ديگران به نفع خودمون استفاده نکنيم...
    بهترين رفتن ها، رفتن به قصد فراموشيست...
    خــاطـــر مــن بخـــنـــد .. حتـــي به دروغ . . . گـــاهي بـــايد به کســـي تنـــفـــس مصـــنـــوعـــي داد
    اينجا زمين است؛ زمين گرد است! آهاي... تويي که مرا دور زدي... فردا به خودم خواهي رسيد!!! حال و روزت ديدنيست....
    چه تجارت ناشيانه اي بود انهمه نازي که من از تو خريدم...
    چه تجارت ناشيانه اي بود انهمه نازي که من از تو خريدم...
    بعضي آدما درست زماني که دارن فراموش ميشن ميانو دوباره گند ميزنن به زندگي آدم!!!
    گاهي فقط بوي يك عطر ، يك تشابه اسم.. براي چند لحظه ... باعث ميشه .. . دقيقاً احساس كني .. كه قلبت داره از تو سينه ات كنده ميشه...
    روزگارا : تو اگر سخت بمن ميگيري ! باخبر باش ، که پژمردن من آسان نيست!
    ولد انسان مثل روشن شدن کبريتي است ومرگش خاموشي آن بنگر در اين فاصله چه کردي روشنايي بخشيدي يا سوزاندي
    ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن . بنگر که سنگ بودن به کجا مي رسد جز خاک شدن ، و رود بودن به کجا مي رود جز دريا شدن ...