وفا
دیشب گل امید مرا چیدی و رفتی
چشمان ترم دیدی و خندیدی و رفتی
کف در کف بیگانه نهادی و گذشتی
فریاد من غم زده را نشنیدی و رفتی
از پیش من ای قوی سبکبال بهشتی
با جلوه مستانه خرامیدی و رفتی
از زاری و بیماری من شاد شدی شاد
ما را تو بدین حال پسندیدی و رفتی
بال و پر امید مرا بستی و جستی
روز وشب جانسوز مرا دیدی و رفتی
شاخه گل شادی مرا کندی و بردی
نیلوفر لبخند مرا چیدی و رفتی
گفتم به تو پس آنهمه سوگند کجا رفت؟
زین گفته بر آشفتی و رنجیدی و رفتی
بر زندگی تیره ام ای پرتو مهتاب
جز یک شب کوتاه نتابیدی و رفتی
Design By : LoxTheme.com |