وفا
دل که آشفته روی تو نباشد دل نیست
آنکه دیوانه خال تو نشد عاقل نیست
مستی عاشق دلباخته از باده توست
بجزاین مستیم از عمر دگر حاصل نیست
عشق روی تو در این بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیست
بگذر از خویش اگر عاشق دلباخته ای
که میان تو واو جز تو کسی حاصل نیست
ره رو عشقی اگر خرقه و سجاده مکن
که بجز عشق تو راهرو این منزل نیست
اگر از اهل دلی صوفی و زاهد بگذار
که جز این طایفه را راه در این محفل نیست
دست من گیر و از این خرقه سالوس رهان
که در این خرقه بجز جایگه جاهل نیست
علم و عرفان بجز ابات ندارد راهی
که به منزلگه عشاق ره باطل نیست
Design By : LoxTheme.com |