سفارش تبلیغ
صبا ویژن























وفا

یلدا

می رفت و گیسوان بلندش را

بر شانه می پراکند

شب را به دوش می برد

همراه عطر عنبر و سارا

در موج گیسوان بلندش

تابیده بود شب را

آرام,مثل زمزمه آب,می گذشت

با اختران به نجوا

همراه گیسوان بلندش

خاموش,مثل زیر و بم خواب,می گذشت

پشت دریچه ها

چشم جهانیان به تماشا

می رفت-با شکوه تر از شب

همراه گیسوان بلندش

تا باغ روشن فردا

یلدا..

«فریدون مشیری»


نوشته شده در پنج شنبه 91/9/30ساعت 6:17 عصر توسط هم نفس نظرات ( ) |


آخرین مطالب
» چرا رفتی؟
ارام رفت
......
سهراب
انتظار
مادر
یکی بود یکی نبود
تظاهر
دوستی
یلدا
تقدس عشق
[عناوین آرشیوشده]

Design By : LoxTheme.com